جلوههای معلمی استاد مطهری
(1)
سرآهنگ
هر استادی در تدریس خویش، دست کم باید از دو ویژگی مهم برخوردار باشد:
1. ویژگی علمی؛
2. ویژگی اخلاقی.
ویژگیهای «علمی» و «اخلاقی» هر استادی لازم و ملزوم یکدیگرند و هر یک بدون دیگری کاری عقیم و راهی ستَروَن است و البته برخورداری توأمان از این دو ویژگی نیز بس دشوار است:
به هوس راست نیاید به تمنا نشود کاندرین راه بسی خون جگر باید خورد
بدین منظور، بر آن شدیم تا «روش تدریس شهید مطهری رحمهالله را به نظاره نشینیم و در این زمینه، نکتههایی را گردآوری کنیم و از ویژگیهای «علمی» و «اخلاقی» آن استاد شهید در هنگام تدریسهایشان مُستفیض و مست فیض شویم. امید است که به خواست خدای سبحان و عنایات امام زمان علیهالسلام و توجهات کوثر قرآن علیهاالسلام، این نکتهها مقبولتان افتد و در تدریس و کلاسداری به کارتان آید.
شایان توجه است که تمامی این نکتهها از کتاب «جلوههای معلمی استاد مطهری» برگرفته شدهاند، اما گزینش، دسته بندی، عنوان گذاری و انتخاب اشعار متناسب با برخی از این نکتهها، از سوی نگارنده این نکتههاست که پیشاپیش، از نگارنده آن کتاب تشکر و قدردانی میکند و دست به دعا بر میدارد و به خدای خویش عرضه میدارد:
گر خطا گفتیم اصلاحش تو کُن مصلحی تو ای تو سلطان سخُن
الف. ویژگیهای علمی و روشی
هنر تشریح مطالب
یکی از استادان حوزه علمیه قم میگوید: در یکی از جلسات درس علامه طباطبایی رحمهالله پس از اینکه روی آیهای از قرآن بحث شده بود، سؤالی مطرح شد که خود مرحوم علامه به آن سؤال جواب فرمودند. بعد از اینکه حدود پنج دقیقه مرحوم علامه مطلب را تقریر و تبیین فرمودند، استاد مطهری رحمهالله همراه با تواضع حدود ربع ساعت با بیان جدیدتری همان مطلب را تشریح کردند. آن قدر جالب صحبت میکردند که همه سراپا گوش بودند. خود مرحوم علامه طباطبایی رحمهالله شدیدا به حالت وجد و شوق در آمده بودند. این بود که علامه پس از شهادت استاد مطهری رحمهالله فرمودند: با بودن مطهری در درس، میدانستم چیزی هدر نمیرود. و اگر تعبیر بدی نباشد من به حالت رقص در میآمدم. در همان جلسه هم این حالت شادی و شعف زیاد در مرحوم علامه دیده میشد.(1)
احاطه علمی
یکی از شاگردان استاد مطهری رحمهالله میگوید: ویژگی دیگری که به عقیده بنده از همه مهمتر است این بود که ایشان به موضوع بحث تسلط علمی داشتند، یعنی مطلب را خود فهمیده بودند.(2)
پختگی علمی
یکی از دوستان شهید مطهری رحمهالله میگوید: استاد کم حرف میزد ولی پخته حرف میزد.(3)
کم گوی و گزیده گوی چون دُر تا ز اندک تو جهان شود پُر
و یکی از شاگردان استاد مطهری رحمهالله میگوید: از نظر علمی باید بگویم استاد مطهری قبل از آنکه مسئلهای را برای شاگرد مطرح کند، اول برای خودش پخته کرده بود، یعنی هرگز مسئلهای طرح نمیشد که برای خود ایشان کاملاً روشن نشده باشد. به همین دلیل هیچ گاه در برابر هیچ پرسشی، ایشان دچار لکنت زبان نمیشد.(4)
جذب با مطلب
یکی از شاگردان استاد مطهری رحمهالله میگوید: یکی از مهمترین تفاوتهایی که میان استاد مطهری و بعضی دیگر بود، این بود که استاد با «مطلب» جذب میکرد و دیگران با بیان. البته بیان مهم است، اما اگر فقط بیان باشد زود میگذرد.(5)
درس استاد به گونهای بود که شاگرد وقتی پای درسش مینشست، تمامی وجود استاد را میپذیرفت.(6)
پیش مطالعه
ایشان پیش از حضور در کلاس مقیّد بود که به سبک همه اساتید حوزه در حدی که فرصت اجازه میداد، از پیش، مطالعه کند و مطالب را در ذهن خود مرتب سازد.(7)
نو بودن مطالب
درس ایشان همیشه نو بود. استاد مطهری سعی میکردند مطالعه را قطع نکنند. اگر درسی را میخواستند مطرح کنند به کتاب جدیدی که برخورد میکردند مطالعه میکردند. ایشان به مجلات مختلف رجوع میکردند، مخصوصا به اندیشههای معاصرین بسیار توجه داشتند و همین خصوصیت، درس ایشان را نو میساخت.(8)
هر که ز آموختن ندارد ننگ دُر بر آرد زآب و لعل از سنگ
آنکه دانش نباشدش روزی ننگ دارد زدانش آموزی
(نظامی)
جهت دار بودن
درس و بحث ایشان غالبا و در اکثر قریب به اتفاق موارد، یک بحث جهت دار بود، یعنی شاگرد میفهمید که این بحث به چه درد میخورد.(9)
تاریخچه بحث
ایشان قبل از ورود در اصل درس یک مقدمه تاریخی بیان میکردند. با احاطهای که به اقوال گذشتگان داشتند، سیر تحول یک مفهوم را بیان میکردند و ریشه و سابقه مطلب را توضیح میدادند تا شاگرد تصور نکند که این بحث مانند قارچی از زمین بدون سابقه سبز شده و بلکه بفهمد که در طول روزگار، این بحث چه سرنوشت و سرگذشتی داشته و از این طریق بتواند جای بحث را در تفکر امروزی مشخص کند.(10)
توضیح مقدمات
استاد در آغاز درس، مقدمات را به خوبی توضیح میداد و مشخص میکرد که مطلب بر چه مقدماتی مبتنی است، و این خصوصیت باعث میشد که هنگام تدریس، اشتباهاتی در ذهن شنونده پیش نیاید... استاد مطهری میکوشیدند چیزهایی را که موجب درهم آمیختگی فکری و اشتباه در مطلب میشود، نخست توضیح دهند، تا هنگام درس، استدلال به درستی جایگیر شود.(11)
طرز فکر صحیح
از مهمترین خصوصیات ایشان، حساسیت فوق العاده نسبت به ارائه صحیح اندیشه اسلامی به جامعه بود.(12)
تا نیک ندانی که سخن عین صواب است باید که به گفتن دهن از هم نگشایی
دور نشدن از بحث
مرحوم مطهری رحمهالله در تدریس نیز همچون سایر جنبههای زندگیاش بسیار منظم و مقیّد به برنامه بود، در طول کلاس حتی المقدور از مطلب اصلی دور نمیشد، و اگر احیانا مطلبی را بر سبیل استطراد بر زبان میآورد، آن را به گونهای انتخاب میکرد که با موضوع مورد بحث قرابت داشته باشد و در هر حال رشته اصلی بحث را رها نمیکرد و از ابتدا تا به انتها آن را به خوبی دنبال میکرد.(13)
تنظیم درس
یکی از شاگردان استاد مطهری رحمهالله میگوید: ایشان در تنظیم شکل درس بسیار متبحر بودند که من کمتر کسی را مانند ایشان دیدم.(14)
سخن را سراست ای خردمند و بُن میاور سخُن در میان سخُن
شناخت حد و مرز درس
ایشان در تدریس از موضوع خارج نمیشدند، از خط بحث بیرون نمیرفتند و حد و مرز موضوعات و مسائل را خوب میشناختند. یک مطلب را میگرفتند و همان را در یک خط مستقیم دنبال میکردند.(15)
مدیریت علمی
ایشان بر معلومات خودشان مدیریت داشتند. این طور نبود که حافظه، مزاحم کار ایشان شود و مطلب غیرلازم وارد بحث شود. درس ایشان جُنگ مانند و کشکول مانند نبود.(16)
پاسخ به سؤالات
استاد اهل بحث بود. در کلاس درس از اشکال و سؤال شاگرد استقبال میکرد. هیچ وقت نمیشد که بخواهد با هیمنه و غلبه استاد بر شاگرد، جلوی سؤال و اشکال را گرفته یا آن را متوقف کند، بلکه به عکس پا به پای شاگرد یا صاحب اشکال جلو میرفت. گاهی میشد که در یک جلسه درس حدود 31 یا بیشتر از وقت به رفع اشکال و گفتن پاسخ میگذشت.(17)
استاد در مواقعی که میدید سؤال کننده هدفش از اشکال به غیر از جنبههای علمی و به دست آوردن مطلب است، و یا خیلی پرت سخن میگوید، و یا در مواردی اشکال خیلی خارج از بحث است و اشکال کننده هم دست بردار نیست، در این موارد ابتدا با لحن آرام و عباراتی همچون «حالا ببینیم» و سپس با لحن محکمتری چون «این مربوط نیست» و «نخیر آقا» و... بحث را به دست میگرفتند، ولی روحیه کلی ایشان استقبال از سؤال بود.(18)
ژرف نگری
مرحوم مطهری علاوه بر وسعت معلومات، سخت موشکاف و نکته سنج و تحلیلگر بود.
آنچه را بسیاری از همگان به سادگی از سر آن میگذشتند و نکتهای در آن نمییافتند، استاد با دقتی حیرتانگیز مورد کنکاش قرار میداد و تناقضات درونی و نقاط ضعف آن را آشکار میساخت.(19)
سخندان پرورده، پیر کهن بیندیشد آنگه بگوید سخن
مزن بی تأمل به گفتار دم نکو گوی اگر دیر گویی چه غم
بیندیش و آنگه برآور نفس وز آن پیش بس کن که گویند بس
به نطق آدمی بهتر است از دواب دواب از تو به،گر نگویی صواب
تدریس دلنشین
مرحوم مطهری علاوه بر عمق و وسعت معلومات، بیان گرم و دلنشینی نیز داشت و خود این امر بیش از پیش سبب گرمی محضر ایشان میشد.(20)
مرور مطالب قبلی
ایشان مقیّد بودند در آغاز درس، مطالب عمده و اصلی بحث را که قبلاً مطرح شده بود یادآوری کنند. این خود باعث میشد که ارتباط مطلب با گذشته حفظ شود و به علاوه چارچوب روشنی از همه بحث به خصوص در درس فلسفه تصویر گردد، و این سبب بهره دهی بیشتر و بهتر درس ایشان میشد.(21)
بیان مسائل کاربردی و نو
آن مرحوم مقیّد بود به اینکه ارتباط مسائل و مباحثی را که تدریس میکرد با مسائل مستحدثه در زمان روشن سازد، و به اصطلاح کاربرد مطلبی را که میآموزد به خوبی مشخص نماید. همین امر سبب شده بود تا درسهای او سر زندگی و جذابیت خاصی پیدا کند و از صورت درسهای خشک و بحثهای مجرد بیرون آید.(22)
ایشان همیشه با مسائل تازه تماس داشت. و شاگرد وقتی از کلاس ایشان بیرون میآمد، برای خودش تعدادی از مسائل نو گیر میآورد که بتواند پیگیری کند.(23)
بیانهای گوناگون
یکی از شاگردان استاد مطهری رحمهالله میگوید: ایشان سعی میکردند خیلی آسان و بی تکلّف بهترین طرح و توجیه را در مطالب ـ که بسیاری از آنها جنبه ابتکاری داشت ـ بیان دارند. از این رو گاه بیانی را که خود در یک موضوع عنوان کرده بودند نمیپسندیدند و از نو بیان دیگری را ارائه میدادند. از جمله به خاطر دارم که در درس عقاید (ایدئولوژی اسلامی) یک بار صریحا گفتند: آنچه را در جلسه گذشته بیان کردم رها کنید، و مطلب را به گونهای که اکنون میگویم به خاطر بسپارید.
(24)
ادامه دارد ...
پی نوشت ها:
1. جلوههای معلّمی استاد مطهری، ص72.
2. همان، ص99.
3. همان، ص88.
4. همان، ص54.
5. همان، ص56.
6. همان، ص54.
7. همان، ص112.
8. همان، ص97 ـ 98.
9. همان، ص98.
10. همان، ص96.
11. همان، ص68.
12. همان، ص172.
13. همان، ص112.
14. همان، ص96.
15. همان، ص97.
16. همان، ص97.
17. همان، ص169.
18. همان، ص169.
19. همان، ص115.
20. همان، ص112.
21. همان، ص176.
22. همان، ص113.
23. همان، ص100.
24. همان، ص177.
منبع:
عبدالرحیم موگهی، مجله مبلغان، شماره 65